شکنجه‌گاهِ حیوانات | بازنگری در آزمایش روی حیوانات

تاریخ، ساعت: 3 مرداد 1403, 11:19

philosophynow

 

زاید شهریار، مطلبی با عنوان ?can animal experimentation be justified در سایت اکنون فسلفه نوشته است که متن آن با ترجمه‌ی امیر دانش در سایت خانه اخلاق‌پژوهان جوان منتشر شده است. متن کامل را در ادامه بخوانید.

آیا حیوانات دارای حقوق اخلاقی هستند؟ آیا باید با حیوانات هم همانند انسان برخورد کرد و تمامی حقوق اخلاقی موجود در مورد آن‌ها را رعایت کرد؟ پاسخ به این پرسش‌ها تعیین می‌کند که آیا می‌توان از حیوانات در آزمایشات استفاده کرد یا نه؟ نویسنده در این مقاله کوشیده است که با بررسی نظر پیتر سینگر و کارل کوهن در مورد حقوق اخلاقی حیوانات نگاهی دوباره به آزمایش روی حیوانات بیندازد.

آیا می‌توان آزمایش روی حیوانات را توجیه کرد؟
زاید شهریار دو دیدگاه مخالف را با هم مقایسه می‌کند.

پیتر سینگر در کتاب آزادی حیوانات،‌ استدلال می‌کند: «اکثر قریب‌به‌اتفاق آزمایش‌هایی را که بر روی حیوانات انجام می‌شود، نمی‌توان توجیه کرد، چون این آزمایش‌ها بااین‌که رنج قابل‌توجهی بر حیوانات تحمیل می‌کنند، اما اطلاعات تازۀ اندکی در اختیار ما قرار می‌دهند». افزون بر این، سینگر ادعا می‌کند: «می‌‌توان اطلاعاتی را که از طریق این آزمایشات به دست می‌آیند، از راه‌های دیگری بدون کشتن حیوانات هم به دست آورد».

در مقابل، کارل کوهن دفاعی از آزمایش بر روی حیوانات ارائه می‌کند. او در مقاله‌اش با عنوان معضل استفاده از حیوانات در تحقیقات زیست‌پزشکی،‌ استدلال می‌کند که «ما وظیفه داریم آزمایش روی حیوانات را به منظور کاهش رنج و افزایش طول عمر انسان، انجام دهیم». در اینجا، من استدلال هر دو نفر را خلاصه می‌کنم، نقاط ضعف احتمالی را نشان می‌دهد و سرانجام، نتیجه خواهم گرفت که موضع سینگر قابل قبول‌تر از موضع کوهن است.

سینگرِ فایده‌گرا،‌ بنیان اخلاق را در عواقب اعمال می‌داند. افزون بر این، او باور دارد که شرط کافی برای برخورداری یک موجود از شأن اخلاقی،‌ داشتن استعداد رنج‌کشیدن است؛ یعنی تجربه‌کردن درد. شرط اساسی برای درک این حس،‌ توانایی تجربه‌کردن احساسات است. سینگر بر این باور است تا جایی که می‌شود، باید از آسیب‌رسانی غیرضروری به موجودات ذی‌شعور خودداری کنیم. بسیاری از حیواناتی که روی آن‌ها آزمایش انجام می‌دهیم، از قرار معلوم چنین حسی را دارند و درد را می‌فهمند. اگرچه برخی از آزمایش‌هایی که بر روی حیوانات انجام شده، منجر به پیشرفت‌هایی در پزشکی شده است، اما سینگر استدلال می‌کند که چنین پیشرفتی همواره می‌تواند از راه‌های دیگری حاصل شود.

آزمایشاتی که بر روی حیوانات انجام می‌شود،‌ به دلیل تحقیر و آسیب جسمانی که دارند،‌ اغلب بیهوده و توجیه‌ناپذیرند. سینگر به پژوهش‌هایی در قرن نوزدهم استناد می‌کند. معروف‌ترین‌شان پژوهشی است که برای ایجاد گرمازدگی، ۱۰ سگ را در یک محفظۀ گرم حبس کردند. این آزمایشات رنج زیادی برای سگ‌ها داشت و نتیجه‌اش تنها این بود که مبتلایان به گرمازدگی باید خنک شوند.

سینگر استدلال می‌کند رضایت ما در تحمل چنین رفتارهایِ اخلاقیِ شنیع را تنها می‌توان با «گونه‌گرایی»‌ ما توجیه کرد؛ یک سوگیری نامعقول علیه حیوانات غیرانسانی و چیزی شبیه به نژادپرستی. سینگر پا را فراتر می‌گذارد و می‌پرسد که چرا منافع موجودات دارای عقل (‌یعنی ما انسان‌‌ها) باید دارای اهمیت باشد ولی منافع موجوداتی که دارای عقل نیستند (‌یعنی حیوانات دیگر) اهمیت ندارد؟

همچنین، برای او، این سؤال مطرح است که انسان باید چه قابلیت‌های ویژه‌ای داشته باشد تا جایگاه والای اخلاقی خود را به دست بیاورد. او استدلال می‌کند هیچ مقوله‌ٔ اخلاقی وجود ندارد که انسان‌ها را شامل شود و دیگر حیوانات را نه. به‌عنوان نمونه، برخی حیوانات نسبت‌به افرادی که ناتوانی شدیدی در یادگیری دارند، باهوش‌تر هستند. به همان دلیل که آزمایش‌های دارای درد بر روی این انسان‌ها غیر‌اخلاقی است، آزمایش بر روی این حیوانات هم باید اشتباه باشد. استعداد استدلال انتزاعی، زبان و خودشناسی مقوله‌های دیگری هستند که آن‌ها را برتری انسان‌ها نسبت‌ به سایر حیوانات می‌دانند.

بااین‌حال، همه‌ٔ مردم این توانایی‌ها را ندارند. اما همچنان غیر‌اخلاقی است که آن‌ها را تحت آزمایش‌های علمیِ دردآور قرار دهیم. در واقع،‌ انجام این عمل به همان دلیل غیر‌اخلاقی است که صدمه‌زدن به حیوانات غیرانسانی غیر‌اخلاقی است:‌ «به دلیل شرّ ناشی از رنجِ بی‌مورد».


 

گرچه استدلال سینگر قوی است،‌ اما کوهن با آن مخالفت می‌کند. او استدلال می‌کند که حیوانات حقوقی ندارند. او ادعا می‌کند حقوق، تنها در یک اجتماع از عاملان اخلاقی وجود دارد، زیرا چنین حقوقی تنها می‌تواند توسط عواملی قابل دفاع باشد که علیه هم‌دیگر ادعاهای اخلاقی دارند. انسان‌ها با انتخاب‌های اخلاقی روبه‌رو می‌شوند و بر‌خلاف دیگر موجودات، در نهایت برای خود اصول رفتاری وضع می‌کنند. کوهن ادعا می‌کند در انجام تحقیقات روی حیوانات، حقوق آن‌ها را نقض نمی‌کنیم، چون اصلاً چیزی یا حقی برای نقض کردن وجود ندارد. هیچ حقوقی با توافق طرفین ایجاد نشده است.

توجیهی ندارد که بگوییم همه‌ٔ حیوانات صرفاً به این دلیل که منافعی دارند، ‌حق زندگی یا ملاحظات اخلاقی دارند. همچنین، تعهدات ناشی از روابطی هستند که ما با سایر افراد داریم. برای مثال،‌ تعهد معلم از نقش او در جامعه‌ٔ خودش ناشی می‌شود. اما از آنجایی که حیوانات، خارج از جامعه‌ٔ اخلاقی ما هستند و فاقد چنین روابط خاصی هستند،‌ می‌توان منافع آن‌ها را فدای رفاه مردم کرد.

کوهن همچنین انکار می‌کند لذات‌ و درد‌هایی که حیوانات تجربه می‌کنند،‌ مستلزم همان ملاحظات اخلاقیِ انسان‌ها باشد، چون حیوانات فاقد استقلال و عضویت در جامعه‌ٔ اخلاقی هستند. او می‌گوید: «بر این اساس، اتهام سینگر در باب گونه‌گرایی شکست می‌خورد». در واقع،‌ گونه‌گرایی برای رفتار درست، ضروری است. از این رو، افرادی که تمایز اخلاقی مربوطه میان انسان‌ها و حیوانات را تمیز دهند، نخواهند نتوانست وظایف واقعی اخلاقی خود را تشخیص دهند.

اکثر قریب‌به‌اتفاق آزمایش‌هایی را که بر روی حیوانات انجام می‌شود، نمی‌توان توجیه کرد، چون این آزمایش‌ها بااین‌که رنج قابل‌توجهی بر حیوانات تحمیل می‌کنند، اما اطلاعات تازۀ اندکی در اختیار ما قرار می‌دهند.

استدلال کوهن قابل‌نقد است. به شکل استدلال او توجه کنید:

۱ـ اگر یک حیوان با جامعه‌ٔ اخلاقی ما اشتراکاتی نداشته باشد،‌ سزاوار توجه اخلاقی ما نیست.

۲ـ حیوانات داخل در جامعه‌ٔ اخلاقی ما نیستند.

نتیجه: بنابراین،‌ حیوانات مورد توجه اخلاقی ما نیستند.

گرچه این استدلال از منظر منطقی معتبر است،‌ اما این استدلال درست نیست. هر دو مقدمه‌ نادرست هستند، به دو دلیل: ۱ـ اثبات نشده افرادی که خارج از جامعه‌ٔ اخلاقی ما هستند، از ملاحظات اخلاقی ما کنار گذاشته شده‌اند. اگر چنین بود،‌ فرهنگ‌های انسانی با سنت‌های بسیار متفاوت هم، مستحق توجه اخلاقی ما نبودند. از آن‌جایی که ذیل ملاحظات اخلاقی ما نیستند،‌ می‌توانند بدون اینکه در معرض نقد اخلاقی ما قرار گیرند،‌ هر نوعی از خشونت را انجام دهند. این نتیجه‌‌گیری منطقی نیست.

۲ـ این‌طور نیست که حیواناتِ غیرانسانی، از جامعه‌‌ٔ اخلاقی ما کنار گذاشته شوند. کوهن ممکن است استدلال کند که حیوانات، عامل اخلاقی نیستند و احتمال دارد که حرفش درست هم باشد. اما مهم است به یاد داشته باشیم طبق تعریف او از عاملیت اخلاقی (‌به‌عنوان بخشی شناخته شده از یک جامعه‌ٔ اخلاقی)،‌ بسیاری از انسان‌ها نیز چنین نیستند. اکثر مردم تمام تلاش خودشان را می‌کنند تا با اطلاعات محدود و غرایز اخلاقی محدود خود در محیط اطراف خود حرکت کنند. همه برای مطالعه‌ٔ اخلاق،‌ معرفت‌شناسی یا شرایط انسانی وقت ندارند.

برخی از مردم همانند خرس زندگی می‌کنند! جُدا از سایر انسان‌ها آسوده‌اند. توت و ماهی می‌خورند و تمام تلاش خود را می‌کنند. بااین‌حال، هنوز هم شایسته‌ٔ توجه من هستند. آن‌ها هم مثل من آگاهی دارند، می‌توانند شاد باشند و می‌توانند رنج بکشند.

نظر به اینکه شرّ رنج‌کشیدن، برجسته‌ترین خصوصیت در این بحث است،‌ استدلال سینگر تعیین‌کننده است. بنابراین، ما باید آزمایش روی حیوانات را متوقف کنیم.»



ارسال نظر

عکس خوانده نمی‌شود


تمامی حقوق برای RamNews محفوظ است | طراحی و اجرا : kanotek
بستن